جهان ورزش 2011 |
|||
پنج شنبه 6 بهمن 1390برچسب:, :: 7:49 :: نويسنده : سینا جمالی
منبع خبر ک90 فكرش فرق ميكند. تفكرش متفاوت است. جادو ميكند نه با دارو و نه با جنبل! با توپ جادو ميكند. از كودكي، هشت ميپوشيد. عشق به بازي مجتبي محرمي باعث شد تا شماره مورد علاقهاش هشت شود. گاهي خودش نميداند چرا اعصباش خرد ميشود و داور ميزند و فحاشي ميكند!
مهدي مرتضويان 90: فكرش فرق ميكند. تفكرش متفاوت است. جادو ميكند نه با دارو و نه با جنبل! با توپ جادو ميكند. از كودكي، هشت ميپوشيد. عشق به بازي مجتبي محرمي باعث شد تا شماره مورد علاقهاش هشت شود. گاهي خودش نميداند چرا اعصباش خرد ميشود و داور ميزند و فحاشي ميكند! مدتها خواستم تا به تعريفي مشخص از او برسم تا به نگارش بياورم اما كاري بس دشوار بود تا به يك كلمه ختم شود. جادوگر ... جادوگر مرموز علي كريمي خوش تكنيكترين فوتباليست چندين سال اخير، آنقدر طرفدار دارد كه نوشتن از او براي نويسنده نيز جذاب است. از اين رو تصميم گرفتيم تا قسمتي از زندگي او را براي خوانندگان عزيز روزنامه 90 بنويسيم. زندگي در خانوادهاي پرجمعيت علي كريمي پاشاكي در خانوادهاي پرجمعيت بزرگ شد. خودش ميگويد كه در خانوادهاي غيرورزشي متولد شده است. تنها برادرش فرشيد بوده كه به فوتبال روي آورده است و غير از وي هيچ كس از اعضاي خانوادهاش به هيچ ورزشي روي نياوردهاند. مديون برادر زندگي فوتبالياش را مديون برادرش فرشيد ميداند. علي كريمي در مصاحبههاي مختلفش به تعريف و تمجيد از برادر خود پرداخته است. جادوگر آسيا عنوان داشته كه فرشيد سبب شده تا او به فوتبال روي آورد. دروازهبان اين روزهاي راهآهن شهرري، در گذشته علي را نيز به زمينهاي خاكي ميبرد تا بازي كند. مشوق اصلي علي كريمي، فرشيد بوده است و هنوز هم اين دو برادر رابطه خيلي خوبي با هم دارند. بيوگرافي ورزشي فرشيد دستش را ميگيرد و او را به نوجوانان نفت ميبرد. صبحها به تمرين با اين تيم ميپرداخت و عصرها هم در زمينهاي خاكي وردآورد تمرين ميكرد. سپس به سايپا رفت و پس از آن به فتحتهران. علي كريمي با توپ كارهايي ميكرد كه هيچكس نميتوانست انجام دهد. جولان او با توپ ادامه داشت تا سران باشگاه محبوبش يعني پرسپوليس را مجاب به خريدش كند. البته فوتساليست دوران كودكي فكرش را هم نميكرد روزي كاپيتان سرخپوشان پايتخت باشد. پس به امارات رفت تا تكنيك خود را به رخ شيخنشينان عرب بكشد. مقصد بعدياش آلمان و تيم بايرن مونيخ بود. جنگندگيهايش سبب شد تا روزهاي فوقالعادهاي را در مونيخ داشته باشد و بعد از آن به ايران آمد و سپس به شالكه رفت. شرط بندي روي بازي كريمي وقتي در سالن بازي ميكرد، افرادي روي بازي او شرطبندي ميكردند. علي كريمي به قدري قهار بود كه روي تعداد پاسهاي گل و گلزنياش شرط و شروطهايي مطرح ميشد. نميتوان موضوع شرطبندي را كتمان كرد! اين قضيه شوم وجود دارد. اوج شرطبندي روي جادوگر، قيمت صد هزار توماني براي به ثمر رساندن پنج گل از او در يك بازي فوتسال بود. البته كريمي از اين قضايا، كاملا بيخبر بود و به قول معروف روحش هم از اين موضوع خبر نداشت. عشق پرسپوليس منزلشان تقريبا به استاديوم آزادي نزديك بود. به همين خاطر اكثر بازيهاي پرسپوليس را به همراه پدرش به ورزشگاه ميرفت. قبل از آن كه مردم براي ديدن بازي وي به استاديومها سرازير شوند، خودش براي ديدن بازي مجتبي محرمي، ناصر محمدخاني و فرشاد پيوس به استاديوم ميرفت. او شيفته بازي محرمي بود. همه چيزش را دوست داشت. شايد به همين خاطر هم بود كه هر از چند گاهي خشونتش را بر روي بازيكن حريف، تماشاگر و حتي داور هم نشان ميداد. شروع خشونت با زدن داور علي كريمي در رقابتهاي جوانان آسيا پيراهن تيم ملي را بر تن داشت. در آن روزها نوع بازياش سبب شده بود تا همگان حرف از جادوگر بزنند. اما او در ديدار با ويتنام كاري كرد كه شايد ساليان سال نتوان آن را فراموش كرد. او در ديدار با ويتنام، داور مسابقه را هل داد تا داور نقش زمين شود همين قضيه سبب شد تا محروميتي سنگين از سوي AFC براي علي در نظر گرفته شود. كريمي از اين اتفاق به عنوان تجربهاي تلخ و آموزنده ياد ميكند. هافبك قهار پرسپوليسيها كه در آن زمان 20 سال بيشتر نداشت، در آن صحنه ميگويد: «در ويتنام كه بودم مربي آلماني تيم ملي مغرور بود و از هيچكس مشاوره نميگرفت. فكرش را هم نميكردم در بازي با ويتنام به عنوان بازيكن ذخيره به ميدان بروم. زماني وارد زمين شدم كه تيم با يك گل عقب بود. خيلي عصبي بودم. وقتي علي انصاريان اخراج شد رفتم تا با داور حرف بزنم، اما طور خاصي جوابم را داد. من هم هلش دادم!» البته علي كريمي كلا با داورها رابطه خوبي ندارد. سه سال پيش نيز وقتي پيراهن استيلآذين ر ا بر تن داشت نزديك بود مسعود مرادي را كه قضاوت پرسپوليس با استيلآذين را بر عهدهدار بود مورد نوازش قرار دهد. عصبي بودنش را كتمان ميكند كلا آدم عصبياي است. يعني اتفاقات را بر نميتابد و ناراحتياش را نميتواند پنهان كند. اگر از ماجرايي دلخور باشد آن را بازگو ميكند. برايش هم فرقي نميكند چه كسي مدير يا مربياش باشد. حرفش را ميزند. زبان تندي هم دارد! حتي اگر صد سال با او رفيق باشي اما در صورتي كه حال و روز جادوگر خوش نباشد شايد حرفي بزند كه موجبات ناراحتيات را فراهم كند. كريمي خيلي زود عصبي ميشود و خيلي زود نيز عصبانيتش فروكش ميكند. فقط گوش ميدهد خيلي حرف نميزند و فقط گوش ميدهد. البته كريمي در چند سال اخير جواب خبرنگاران حاضر در ورزشگاه را هم ميدهد و راحت حرف ميزند، اما اگر بخواهيد با او صحبت كنيد تنها شما متكلم وحده خواهيد بود و كريمي فقط نگاهتان ميكند. تكيه كلام جاودگر وقتي از ديدن صحنهاي يا شنيدن اتفاقي، لذت ببرد ميگويد: باركا...، باركا...، همين و بس. اهل روزنامه و كتاب نيست حال و حوصله خواندن مجلات و روزنامهها را ندارد. كتاب هم خيلي كم ميخواند. هافبك دوست داشتني فوتبال كشورمان بيشتر اوقات تلويزيون ميبيند. هاوش و هيرسا علي كريمي خيلي زود ازدواج كرد. ثمره ازدواج وي با يكي از اقوامش، دو فرزند به نامهاي هاوش و هيرسا است. جادوگر تا چند سال پيش حاضر نبود فرزندانش را با خود بر سر تمرين بياورد و دوست ندارد كسي از زندگي خصوصياش چيزي بنويسد. ما نيز به همين خاطر به نظر كريمي احترام ميگذاريم و تنها آرزوي سلامتي براي خانوادهاش داريم. BMW باز شيفته اتومبيلهاي كارخانه BMW است. انواع BMW را داشته است. از بي.ام.وي 520 قديمي تا بي.ام.وي سري هفت كه يكي از اتومبيلهاي لوكس حال حاضر است. وقتي از او ميپرسيد چرا BMW ، پاسخ ميدهد: «به همان دليلي كه شما قورمه سبزي دوست داريد!» البته وقتي در بايرن مونيخ آلمان بازي ميكرد به خاطر قرارداد اين باشگاه با آئودي، مجبور بود بي.ام.و خود را كنار بگذارد. چهرهاي خونسرد چهرهاش كاملا خونسرد است و خيلي كم لبخند ميزند. وقتي حالش خوب باشد از دور معلوم ميشود. البته آن قدر مردمي است كه در بدترين مواقع نيز به هوادارانش امضا ميدهد و با آنها عكس يادگاري ميگيرد. يكي از دلايل محبوبيتش نيز همين مردم دارياش است. در روزگاري كه برخي حتي بويي از بزرگان قديمي ورزش كشورمان نبردهاند، بر سر قبر تختي در ابنبابويه حاضر ميشود و كنار مردم كوچه و بازار مينشيند. شيشه اتوميبلش را بالا نميدهد تا بوي فقر و نداري مردم را نچشد. غصه ميخورد به حال گدايان و از معتادان بيزار است. دوست دارد كاري كند آنها اعتيادشان را ترك كنند. اهل دعوا نيست خوشتكنيكترين بازيكن فوتبال ايران به هيچ وجه اهل نزاع و درگيري نيست. شايد فكر كنيد روحيات كريمي در زندگي اجتماعي و شخصياش خشن باشد اما اصلا اينطور نيست. بسيار آرام است. در مورد زندگي شخصياش تنها به اين نكته بسنده ميكنيم كه وقتي هاوش و هيرسا، پدر را در خانه ميبينند كلي با او بازي ميكنند. آقاي شكمو! هر غذايي باشد ميخورد. اگر پزشك تيم، رژيم خاصي برايش در نظر نگرفته باشد از هر غذايي، دو سه پرسي ميخورد، كريمي به هيچ وجه نوشابه نميخورد و تنها آبمعدني را ميتوانيد كنار ميز غدايش مشاهده كنيد. در بين غذاها قورمهسبزي را بيشتر از بقيه دوست دارد. وقتي كودك بود، تنها لباسهاي ميلان و رئال را دوست داشته بپوشد. آرزويش نيز بازي در يكي از اين تيمها بود. آن قدر آث ميلان را دوست داشته كه وقتي اين تيم ميباخت. بيحوصله ميشد. جادوگر آسيا البته معتقد است كه در حال حاضر فوتبال ناب را بارسلونا بازي ميكند. اهل زيورآلات نيست زنجير و گردنبند و انگشتر خيلي كم دارد يا بهتر بگوييم اصلا ندارد! خوشش نميآيد. اعتقاد دارد در زمين بازي، حواس بازيكن را پرت ميكند و فوتباليست نميتواند فوتبال خودش را ارائه دهد. عشق اماراتيها كريمي تنها در ايران هوادار ندارد. به جرات ميتوان گفت كه اماراتيها عاشق تكنيك و خلاقيت شماره هشت ملي ايران هستند. كارهاي چشم نواز او با توپ سبب شده تا تيم الاهلي براي به خدمت گرفتن وي پيشنهاد اغوا كنندهاي ارائه دهد. كريمي به دبي رفت و در طول چندين سال بازي در الاهلي، جامهاي مختلفي را براي اين تيم به ارمغان آورد. فانتزي بازي ميكرد. كار به جايي رسيده بود كه در ديدارهاي الاهلي، ورزشگاه اختصاصي اين تيم جايي براي سوزن انداختن هم نداشت و از بلندگوهاي معروف عربها فقط صداي علي ... علي ... علي كريمي ... احسنتم احسنتم پخش ميشد. كريمي را ميزدند آن قدر زيبا بازي ميكرد كه مربيان حريف از بازياش كلافه ميشدند، به خاطر همين در سالهاي آخر حضورش در امارات، بازيكنان حريف دستورات عجيبي را از مربيان خود براي ناكام گذاشتن جادوگر ميگرفتند. اوج اين دستورات در بازي الاهلي با يك تيم اماراتي در رقابتهاي جام حذفي امارات بود. در همان نيمه اول هافبك تيم حريف، پس از آنكه ديد تكنسين ايراني تيم الاهلي، در ميدان جولان ميدهد چارهاي جز درو كردن ساق پاي او نديد. اين اتفاق تا مدتها در روزنامههاي اماراتي مورد بحث بود. رفيق شهردار دبي آن قدر خوب بازي ميكرد كه سياستمداران امارات نيز خواهانش بودند. شهردار دبي كه رئيس باشگاه الاهلي بود به شدت از علي كريمي خوشش آمد. همين موضوع سبب شده بود تا رفت و آمد خانوادگي نيز داشته باشند. رفاقت جادوگر با پسر شهردار دبي سبب شد تا خيليها نسبت به كريمي حسادت كنند. هيچگاه خانواده شهردار دبي حاضر به چانهزني با رقم تمديد قرارداد كريمي با الاهلي نبودند. مليپوش ايراني در آن دوره زماني، گرانترين بازيكن الاهلي بود. سران باشگاه الاهلي براي آن كه كريمي را از پيوستن به بايرنمونيخ منصرف كنند پيشنهاد مالي به مراتب بالاتر از اين تيم آلماني ارائه كردند اما وي نپذيرفت تا شهردار دبي جشن خداحافظي مفصلي را براي او ترتيب دهد. دو سال پيش نيز كه باشگاه الاهلي يك ديدار تداركاتي با آث ميلان برگزار كرد، از كريمي دعوت شد تا در تيم ستارگان الاهلي بازي كند. البته حضور جادوگر در آن ديدار سبب شد تا استيلآذين، وي را اخراج كند. اخراج از استيلآذين و دعوت از شالكه دقيقا ده روز پيش از آن كه استيلآذين به دليل بيانضباطي تصميم به اخراج علي كريمي گرفت، باشگاه شالكه آلمان قراردادي چهار ماهه را با وي به امضا رساند. البته بازگشت او به آلمان خوب نبود و كريمي حضوري كاملا كمرنگ در تركيب اين تيم داشت. سياه و سفيد با پروين علي پروين را در گذشته خيلي بيشتر از الان قبول داشت. البته كريمي هيچگاه چنين حرفي را به زبان نياورده است، اما رفتارهايش نشان دهنده اين وضوع است. باهوش بود و هست، خجالتي بود؛ حالا نيست! يكي از فاكتورهاي برتري كريمي نيست به ساير بازيكنان، هوش بالاي اوست. در كوچكترين مكان و كوتاهترين زمان، بهترين تصميم را ميگيرد. جادوگر در گذشته بسيار خجالتي بود و خيلي كم اهل مصاحبه و حرف زدن با رسانهها، اما الان اصلا اينطور نيست. خيلي راحت مقابل دوربينهاي تلويزيوني قرار ميگيرد و حرفهايش را ميزند. از كودكي نترس بود و حرفش را ميزد. مولفهاي كه كريمي اين روزها بيشتر دارد و انتقادش را علني ميكند (البته به استثناي دعوايش با عزيزمحمدي كه ناگهان عقبنشيني كرد!» بيزينس ماشين و زمين پولهاي زيادش را صرف خريد و فروش اتومبيل و مسكن ميكند. در شمال كشور، مجتمعهاي ويلايي زيادي دارد. يكي از پروژههاي مسكونياش را نيز با حامد كاويانپور بازيكن سالهاي دور پرسپوليس شريك بود. تفريح فقط شمال وقتي خسته است و دوست دارد استراحت كند، اتومبيل BMW خود را روشن ميكند و راه چالوس يا هراز را پيش ميگيرد. او در شمال، يك ويلاي بزرگ، كنار ساحل دارد و تعطيلات به آنجا ميرود. رابطه با علي دايي از يك دريبل شروع شد. علي كريمي در سالن، علي دايي را دريبل زد تا با برخورد بد شهريار مواجه شود. سالها گذشت و اين دو نفر در تيم ملي، كنار هم بازي كردند. در آن روزها نيز كمتر به هم پاس ميدادند و در اردوي تيم ملي كمتر با هم نشست و برخاست ميكردند. بدترين خاطره ورزشي در جام جهاني 2006 آلمان خيلي بد بازي كرد. وقتي در بازي پرتغال، برانكو ايوانكوويچ سرمربي وقت تيم ملي او را از زمين بيرون كشيد، با لگد به كلمن آب كوبيد تا مدتها عكس روي جلد انواع روزنامههاي داخلي و خارجي باشد. كريمي اين اتفاق را بدترين خاطره ورزشياش ميداند. شيرينترين خاطره او تمام روزهايي را كه آرامش داشته دوست دارد. مثلا روزهايي كه در آلمان براي بايرن مونيخ بازي ميكرد را به نيكي ياد ميكند. معتقد است در بايرن مونيخ، آرام بود و به همين خاطر پيشرفت زيادي در آلمان داشت. نشريه كيكر پيش از آمدن كريمي به جمع هاليووديهاي آلمان، او را بدترين خريد فليكس ماگات لقب داد و معتقد بود كه جادوگر برف آلمان را نخواهد ديد. اما سخت كوشي او موجب شد تا او در بايرن يك فصل رويايي داشته باشد. فوقالعاده خيرخواه متمول است و پولهاي زيادي را به خاطر بيزينس و بازي در تيمهاي اماراتي و آلماني كسب كرده است. او كه در خانوادهاي تقريبا متوسط از لحاظ مالي زندگي ميكرد اين روزها در موسسات معتبر خيريه نقش پررنگي دارد. هر ماه مبلغ قابل توجهي را به حساب كودكان سرطاني واريز ميكند. او به خيلي از فوتباليستها نيز براي بدست آوردن سلامتيشان، كمك كرده و ميكند. جادوگر مهربان و دوست داشتني، خيلي چيزها از محبت ميداند كه اين روزها كمتر در مردمان جامعه ميبينيم. گلزار مديون اوست محمدرضا گلزار بازيگر خوش لباس و خوش چهره سينماي كشور، چند سال پيش در دبي توسط پليس اين شهر به دليل سرعت بالا جريمه ميشود اما اين پايان كار نبود. از قرار معلوم پليس دبي، شرايط بازيگر گيشهها را غيرمعمول تلقي ميكند تا او را دستگير كرده و به بازداشتگاه ببرد. وقتي اين خبر به گوش علي كريمي كه در آن زمان در الاهلي دوستان زيادي داشت ميرسد، تمام تلاش خود را به كار گرفت تا هموطن معروفش به مشكل نخورد. جادوگر كه رابطه خوبي با حاكم دبي داشت توانست در عرض كمتر از يك ساعت، گلزار را آزاد كند. سينما فقط اصغر فرهادي سينما كمتر ميرود و بهتر است بگوييم اصلا سينما نميرود. اگر حوصله داشته باشد ديويدي فيلمها را تهيه ميكند و در منزل ميبيند. بهترين فيلمهاي ايراني كه تا به حال ديده است، (درباره الي) و (جدايي نادر از سيمين) بوده است. علي كريمي، سبك فيلمسازي فرهادي را به شدت ميپسندد و معتقد است ديد فرهادي به زندگي اجتماعي و خصوصي افراد، اغراق ندارد و واقعيت در سكانسهايش موج ميزند. SHOOT هيچوقت يادم نميرود بلوار ميرداماد را به سمت خيابان شريعتي رانندگي ميكردم. وقتي به چراغ قرمز 180 ثانيهاياش برخورد كردم عصبي شدم. تازه از محل كارم تعطيل شده بودم و خيلي خسته بودم. داشتم ديالوگهاي معمولم در مورد چراغ قرمزها و ترافيكهاي تهران را زمزمه ميكردم كه كودكي رو به من كرد و گفت: «آقا فال ميگيري» چند قدم آن طرفتر دخترك گلفروش با شاخههاي لاله صدا زد: «آقا گل بخرديگه... خواهش ميكنم». جملهاش تمام نشده بود كه با غرور تمام، شيشه پنجره را بالا دادم تا صدايشان را نشنوم و مزاحم نشوند! وقتي چنين برخوردي را از من ديدند بيخيال شدند و رفتند سراغ راننده اتومبيل كناريام. BMWبود. رنگ قرمز و مدل ماشين سبب شده بود تا از ساير ماشينها متمايز گردد. پس از چند ثانيه ديدم پسرك فالگير با صداي بلند گفت: «بچهها ... بچهها بيايين علي كريميه... بازيكن پرسپوليس...» در يك چشم به هم زدن، پنچ شش نفر از كودكان كار، دور ماشينش را گرفتند. من هم بياختيار سرم را چرخاندم تا عكسالعمل علي كريمي را ببينم. او با لبخندي دنبالهدار از همه كودكان فال و گل و شكلات گرفت تا آنها را خوشحال كند. چراغ سبز شد و بچهها هنوز بيخيال كريمي نشده بودند. علي كريمي كه با بوووووق ماشينهاي پشت سرش مواجه شده بود، اتومبيلش را حركت داد و بعد از چراغ قرمز، ماشينش را نگه داشت. من هم از روي كنجكاوي پشت سر جادوگر ايستادم. كاپيتان پرسپوليسيها از ماشين پياده شد و دخترك گلفروش را محكم بوسيد و پسري كه آدامس ميفروخت را بغل كرد. امضا داد و تمام گلهاي لاله گلفروش را خريد و چند فال حافظ هم گرفت. برايم عجيب بود. مگر ميتوان باور كرد جادوگر كه گاهي حوصله خودش را هم ندارد اينطور برخورد كند؟ دخترك گلفروش از فرط خوشحالي نميدانست چكار كند و بالا و پايين ميپريد. كريمي كه ديگر نميدانست چكار كند، با صدايي خشدار گفت: «بچهها بايد بروم سر تمرين. ديرم شده.» خداحافظ... خداحافظ» كودكان كار نيز با تشويق چند ثانيهاي علي كريمي... كريمي دوستت داريم، او را بدرقه كردند... نظرات شما عزیزان:
درباره وبلاگ به وبلاگ من خوش آمدید آخرین مطالب پیوندهای روزانه پيوندها
![]() نويسندگان |
|||
![]() |